جوجوهای ناز ما

گردش لاك پشت ها

1391/4/1 0:49
نویسنده : مامان مهربون
326 بازدید
اشتراک گذاری

يكي بود يكي نبود . خانم لاك پشت و آقا لاك پشت تصميم گرفتند كه همراه پسرشان به گردش بروند .بروند . آنها  بيشه اي كه كمي دورتر از خانه اشان بود را انتخاب كردند .

وسايلشان را جمع كردند و به راه افتادند و بعد از يك هفته به آن بيشه قشنگ رسيدند .

 

 

 

سبدهايشان را باز كردند و سفره را چيدند ولي يكدفعه مامان لاك پشته با ناراحتي گفت : يادم رفت درقوطيبازكن را بياورم .

پدر لاك پشت به پسرش گفت : پسرم تو برگرد و آن را بياور .

پسرك اول قبول نكرد ، ولي پدر برايش توضيح داد كه ما بدون دربازكن نمي توانيم قوطي ها را باز كنيم و چيزي بخوريم و صبر مي كنيم تا تو برگردي . ما به تو قول مي دهيم

 پسرك با ناراحتي به راه افتاد

 

 

 

 

سه روزگذشت ، آنها خيلي گرسنه بود . ولي چون قول داده بودند ، باز هم انتظار كشيدند .

يك هفته گذشت ، مادر به پدر گفت : مي خواهي چيزي بخوريم ، او كه نخواهد فهميد .

پدر گفت : نه ما قول داده ايم و بايد صبر كنيم .

خلاصه سه هفته گذشت . مادر گفت : چرا دير كرده بايد تا حالا مي رسيد .

 

 

 

 

پدر گفت : آره حق با شماست ، بهتر است تا او برگردد ، لااقل ميوه اي بخوريم .

آنها ميوه اي بر داشتند اما قبل از اينكه بخورند صدايي به گوششان رسيد كه گفت : آهان ! مي دانستم تقلب مي كنيد .

اين صداي بچه لاك پشت بود كه از پشت بوته ها بيرون آمد .

و گفت : ديديد زير قولتان زديد ؟ چه خوب شد كه نرفتم !

برگرفته از سایت زیبای:http://www.koodakan.org

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

بابای ملیسا
31 خرداد 91 23:32
عرض سلام و ادب و احترام دارم حضورتون . وبلاگ ملیسا دخترم ، با موضوع نه ماهگی ملیسا خانم به روز شد . خوشحال میشیم اگر با حضورتون کلبه مجازی ما رو منور کنید و خوشحالتتر اینکه نظاره گر عکسهای ملیسا بوده و با گذاشتن یک نظر هر چند کوتاه که نشانه ای از محبت عمیق و طولانی به دخترمون داره ، یه خاطره قشنگ دیگه براش رقم بزنید . منتظر قدمهای پر مهر و محبتتون هستیم .
انیس کوشولو
1 تیر 91 1:19
انیس کوشولو
1 تیر 91 1:36
دمت گرم خاله از غرب به شمال
سمیه
1 تیر 91 9:32
سلام عزیزم خوبی مرسی که به یاد منم بودی چه سعادتی که شما حاج خانم هستید برام دعا کن خیلی دلم گرفته یعنی منم بچه دار میشم؟
نایسل
1 تیر 91 18:45
خیلی باحال بود
نایسل
1 تیر 91 18:45
راستیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی گند زدم امتحانمو
نایسل
1 تیر 91 19:41
اونی که گفتی به 10 نفر بفرستی واقعی بود ؟
نایسل
1 تیر 91 19:53
خوب شد به 10 نفر نفرستادم
نایسل
1 تیر 91 20:33
قابل نداره عزیزم نه من اصلا نفهمیدم سیل اومده ماهوارمون قطعه
مامان یاس
2 تیر 91 12:14
الهی قصه های قشنگیه خانمی من اینو برای نی نی های دوستم برمیدارم با اجازه