جوجوهای ناز ما

گردش لاك پشت ها

يكي بود يكي نبود . خانم لاك پشت و آقا لاك پشت تصميم گرفتند كه همراه پسرشان به گردش بروند .بروند . آنها  بيشه اي كه كمي دورتر از خانه اشان بود را انتخاب كردند . وسايلشان را جمع كردند و به راه افتادند و بعد از يك هفته به آن بيشه قشنگ رسيدند .       سبدهايشان را باز كردند و سفره را چيدند ولي يكدفعه مامان لاك پشته با ناراحتي گفت : يادم رفت درقوطيبازكن را بياورم . پدر لاك پشت به پسرش گفت : پسرم تو برگرد و آن را بياور . پسرك اول قبول نكرد ، ولي پدر برايش توضيح داد كه ما بدون دربازكن نمي توانيم قوطي ها را باز كنيم و چيزي بخوريم و صبر مي كنيم تا تو برگردي . ما به تو قول مي دهيم ...
1 تير 1391

در خواست فوری

مادران گرامی4سلام هم اکنون نیازمند دعاهای شما هستیم انجمن مادران آینده دانشجو امروز امتحان دارم لطفا2:30 دعام کنید.بی زحمت فردا هم 10:30دعام کنید به امید جبران دعاهایتان نگار
30 خرداد 1391

عیدتان مبارک باد

  آفتاب آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند با اشعه رنگِ دلها را شهابی می‌کند این چه دریائیست اعجازی حسابی می‌کند چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است این رسول حق محمّد، حضرتِ پیغمبر است کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش آشنا غار حرا با نغمه‌‌ی هر سجده‌اش بوته‌های این بیابان گوئیا در سجده‌اش می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا ...
29 خرداد 1391

گلستان محمّد (ص)

منم قرآن ، منم قرآن منم پیغام جاویدان منم سر چشمه ی ایمان ، منم برنامه ی انسان سرود عشق و امیدم ، فروغ پاک توحیدم زدودم تیر گیها را به هر قلبی که تابیدم بیا یکدم تماشا کن گلستان محمد را نگر در آیه های من جمال آل احمد را منم قرآن ، منم قرآن منم پیغام جاویدان منم سر چشمه ی ایمان ، منم برنامه ی انسان سرود عشق و امیدم ، فروغ پاک توحیدم زدودم تیرگیها را به هر قلبی که تابیدم منم قرآن ، بها ر خرم گلهای تابنده منم سر چشمه ی فیاض و بی پایان فزاینده منم قرآن ، منم قرآن منم پیغام جاویدان منم سر چشمه ی ایمان ، منم برنامه انسان بیا یکدم تماشا کن گلستان محمد را ن...
27 خرداد 1391

دیوار بدجنس

گلخونه پر از گل لاله و رز بود گلهای زیبا و شاداب . توی گلخونه همه شاد و خوشحال بودن و همدیگه رو دوست داشتند. گلها می گفتند این بوی خوبی که توی گلخونه همه جارو پر کرده بوی دوستی و محبته  .  گلخونه پر از گل لاله و رز بود گلهای زیبا و شاداب . توی گلخونه همه شاد و خوشحال بودن و همدیگه رو دوست داشتند. گلها می گفتند این بوی خوبی که توی گلخونه همه جارو پر کرده بوی دوستی و محبته  . گلها خیلی خوش اخلاق بودن و هیچ وقت به خاطر خوشگلی و خوش بویی خودشونو بهتر از دیگران نمی دونستند و تکبر نمی کردن.  اما توی این گلخونه فقط یه دیوار بود که خیلی اخمو بود. این دیوار دیوار سمت چپ گلخونه بود و دائما با عصبانیت به گلها نگاه می...
27 خرداد 1391

نیستی دارم ...

امشب نیز          در انتظار شنیدن صدای تو                         دکمه ها را یکی یکی                                         زیر قشار انگشتانم شکنجه می دهم ولی فقط صدای           دل خراش بوق ها &nbs...
25 خرداد 1391

می نویسم تنها برای عشق تو...

می نویسم        تنها برای نگاه تو           که تنها مرا ندید... تنها برای دستان تو                 که تنها مرا لمس نکرد... تنها برای قلب تو                 که تنها من در آن نبودم... برای ان چهره ی معصوم                 که روزهاست رویاهای مرا در هم می ریزد... حافظ جوابی داشت برای دل شورگی ها...
25 خرداد 1391